ویدیو اینستالشین paeperss

ویدیو اینستالبشین پیپرلس پنجشنبه سی ام دی ماه 1395 در گالری اردیبهشت کانون معماران معاصر به اجرا درآمد. پیپرلس سوالی را با این مضمون که "رسانه های دیجیتال چه تاثیری بر معماری ما گذاشته اند؟" با هشت تن از معماران سرشناس ایرانی در میان می گذارد. پاسخ این سوال به صورت ویدیو ضبط شده در ده کادر سفید معلق با استفاده از تکنیک ویدیو مپینگ به نمایش درآمده است. در زمان پخش صحبت هر کدام از سخنرانان، باقی کادرها به صورت رندم با پلان سکوت از پیش ضبط شده سایر معماران به نماییش درآمده اند. شیوه ی پرزانته این ویدیوها در این چیدمان الهام گرفته از برداشت شخصی از دنیای مجازی حاکم بر زندگی ما است.

در توضیحات این چیدمان این یادداشت ارائه شده است:

“دیگر آنجایی وجود ندارد، ما همه اینجا خواهیم بود”

انقباض زمان و مکان به مدد تکنولوژی به ویژه در عرصه ارتباطات و فن آوری اطلاعات، دنیای مجازی را پدید آورده است.  پدیده ای که الوین تافلر با عنوان "موج سوم" از آن یاد کرده بود. انقلاب رسانه ای و دیجیتال خبر از اضمحلال مرزها می دهد. در این میان معماری خود یک رسانه است رسانه ای که  به صورت مستقیم و غیر مستقیم پیوسته در حال تاثیرگذاری و تاثیر پذیری است.

پیپرلس تلنگری است کوچک به ذهن های روشن، که یادآوری می کند، به اتفاقی که بخش بزرگی از زندگی ما را به خود اختصاص داده، فکر کنیم.

"ائلیار رهبر آزادی"

 

دست اندرکاران چیدمان:

اینستالیشنی از ائلیار رهبر آزادی
ساخت و تدوین فیلم: پیمان امیر غیاثوند
ویدیو مپینگ: ائلشن رهبر آزادی
مدیر رویداد: امیر علی زینتی
مشاور عالی: حمید رضا ناصر نصیر

استیتمنت: سید محمد بهشتی
با حضور افتخاری: محمدرضا حائری، بیژن شافعی، حمیدرضا ناصرنصیر، پرشیا قره گوزلو، کاوه فولادی نسب، علی اعطا، آرش بصیرت، شهاب میرزاییان
همراهان رسانه ای: وب سایت معماری معاصر ایران، اتووود، معمارنت، معماری نیوز، رویدادهای معماری
برگزار کنندگان:فصلنامه آنلاین تخصصی معماری مهراز، موسسه مطالعات راهبردی معماری ایران، کانون معماران معاصر

استیتمنت

بسمه‌تعالی


کم نیستند کسانی چون من که وقتی به بلندی می‌روند اشتیاقی تؤام با ترس را تجربه می‌کنند. اشتیاق اشراف بر همه جا و همه کس، در عین ترس از آن نیروی مرموزی که ما را به هوای دیدن مناظر بدیع به لبه‌های پرتگاه می‌کشاند و لذت دیدن را به لذت پرتاب شدن تبدیل می‌کند. کسانی که ترس از ارتفاع دارند از لحظه‌ای که پایشان از زمین جدا می‌شود فکر سقوط رهایشان نمی‌کند؛ چنین کسانی طبعا نه هیچگاه مناظر بدیع می‌بینند و نه هیچگاه سقوط می‌کنند.
برای من و بسیاری از هم‌نسلانِ من، رسانه‌های دیجیتال در حکم چیزهایی است که بنا به علایق موضوعیِ ما، ما را محاصره می‌کنند و بالا می‌برند. هر قدر بالاتر می‌رویم، تصور اشراف بر موضوعاتِ مورد علاقه‌مان بیشتر ولی به همان میزان، از واقعیت دورتر می‌شویم. تعجب می‌کنیم وقتی از آن بالا پرشمار کسانی را می‌بینیم که در نهایتِ التذاذ در حال سقوطند!
رسانه‌های دیجیتال جهان واقعی را بیش‌از پیش به سمت «وانمود» پیش می‌برند. سرمان را به آسمان می‌سایند بی‌آنکه قدما را بلند کرده باشند. در عالمِ وانمودۀ دیجیتال پاهایمان دیگر بر زمین واقعیت استوار نیست و از اینرو دیر یا زود سقوط حتمی است. رسانه دیجیتال توهم دانستن ایجاد می‌کند در حالیکه به جای داناتر شدن در انبوهی از اطلاعات غرق و محاط شده‌ایم؛ تصور در «جایی» بودن درست می‌کند، در حالیکه در آنجا نیستیم و اصلا آنجا ناکجاییست که آنرا «جایی» جا زده‌اند؛ توهم «کسی» بودن در حالیکه این شخصیت امری وجودی نیست و در حقیقت ناکسی را بجای کسی نشانده‌اند. در دنیای رسانه‌های دیجیتال همه چیز بیش از پیش در معرض تصنع است؛ بودن، تعامل، ساختن، سکونت کردن، و حتی وجودی‌ترین چیزها همچون محبت. برای همین کسانی که مثل من محتاط‌ترند پرهیز را ترجیح می‌دهند. اما چاره چیست؛ آیا بجز سقوط یا پرهیز، راه سومی وجود دارد؟
راه سوم اینست که به جای آنکه ترسان و لرزان این دنیای جدید را نادیده بگیریم و یا منفعلانه اهل آن شویم، فعالانه در این جهان بنا به مزیت‌ها و مختصات فرهنگی خودمان ایفای نقش کنیم.
سابقه تاریخی ـ فرهنگی ما ایرانیان شهادت می‌دهد که کیمیاگری و شاعری از ویژگیهای ممتاز ما بوده است و همواره و در مواجهه با هر چیزی، هنر تبدیل آن از «ناچیز» به «چیزی» گرانبها و سرودن شعر آن در حد اعلای لطف را داشته‌ایم، یعنی توانسته‌ایم آن را واجد عطر و طعمی یگانه کنیم طوری که دلها را مخاطب قرار دهد و دل همگان را برباید. تا آنجا که می‌توان مدعی شد سهم ایرانیان در میراث جهانی شعر است. شعر بریدن از زمین واقعیات و تعلیق در آسمان توهمات نیست، بلکه به آسمانِ حقیقت بردنِ زمینِ واقعیات است و از سر راه برداشتن حجابها و فاصله‌هاست. همین مهارت است که میتواند میوۀ زیبا، لطیف و پنهان در واقعیاتِ روزمره را چنان از پسِ پرده بیرون بکشد و پیش چشم گذارد که به محضر گوهرِ حقیقت آن مشرف شویم.
در اشراف شاعرانه سقوط جایی ندارد؛ نه ممکن است و نه محتمل. در عمر کوتاه و راه طولانی‌ای که جهان دیجیتال پیموده است همه چیز هست الا شاعرانگی! این جای خالی را ما بنا به تقدیر تاریخی‌مان باید پر کنیم. فرهنگ ایرانی می‌تواند در این جهان خشک و خشن باغی مصفا بسازد، باغی خرم و پر عطر و رنگ. در طول دو سدۀ اخیر که شاهد تحولات عظیم در عرصه تکنولوژی بوده‌ایم، در میان انواع فن‌آوری‌های پدید آمده، کمتر فن‌آوری‌ای را میتوان یافت که مثل دنیای دیجیتال قابلیتِ انطباق با ویژگی‌های فرهنگ ایرانی را داشته باشد، از این بابت است که میتوان امید داشت که این کار شدنی باشد و ما به جای آنکه همچون فن‌آوری‌های پیشین مقهور شویم این بار فایق آییم.

سید محمد بهشتی

محمدرضا حائری